بی حس شده ام از درد !
از بغــض !
فقط گاهـی
خـط ِ اشکی …میسـوزانـد صـورتـم را.......
◘ کل دنیـــآ رآ هـــم کـــه دآشتــه بآشــی . .
◘بــآز هــــم دلتــــ میخــوآهــــد . . .
◘بعضــی وقتهــــآ . . . فقـــط بـعـضــی وقتهـــآ . . .
◘بـــرآی یـکــــ لحظــــه هـــم کـــه شـــده . . .
◘همــــه دنیـــآی یـکــــ نفــــر بآشــی.....!!!♥♥♥
کجایی؟
.
.
.
.
.
آخ دلم . کاش نمی تپید . بیا عزیز رضا . دلتنگتم
همین.
وقتی کسی حالش بده
بهش نگید
.
.
ای بابا اینم می گذره ،
نگید درست می شه،
نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش
نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره.
می فهمین؟
غصه….
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند باقلب من کرد..
زیبا بود اما شوخی بود...!
حالا تو بی تقصیری...!
خدای توهم بی تقصیر است...!
من تاوان اشتباه خود راپس میدهم
تمام این تنهایی تاوان"جدی گرفتن ان شوخی"است...!
بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر،
اما دلـــــــــــت
میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکســـــــــــی ممکن است بخواند
جـــــــــــــــــز آن یـــــــــــــــک نــــــــــــــــــــفر....
ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ
ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻧﺎﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺑﻲ ﺩﺭﻣﺎﻥ
ﮔﺎﺯﺕ ﺑﺰﻧﻢ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﻡ
ﺩﻭﺭﺕ ﺑﻴﺎﻧﺪﺍﺯﻡ ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﭼﺸﻴﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺸﻴﺪ
ﻣﺮﺗﺐ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﻴﻜﻨﻢ
ﻭ ﺗﻮ ﻏﺮﻕ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﺑﺮﺯﺧﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ...
و نه در خلوت شب
خفته یا بیدار , دوست می دارمت ...!
آهای کافه چی
از ما که گذشت
اما هر که تنها آمد اینجا
ازش نپرس چه میل داری
تلخ ترین قهوهء دنیا را برایش بریز .
آدمهای تنها ؛
مِزاج شان به تلخی ها عادت دارد ... !
ادامه مطلب...
تا میخواهم دستم را از دستت جدا کنم ؛
صبر می آید .
... چقدر این عطسه های پاییزی را
دوست دارم !
"مخاطب خاص"
میدانـــے اشتباه از کجاست؟؟؟؟
از تو نیــست!!!!
اشتباه از "مــن" است...
هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم
"لبخنـــد" زدم
فکر کردے درد ندارد
"محکــــم تر" زدے..
و نخندیم دیگر، به ترکهای دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ..
ادامه مطلب...
مثلن این که:
تو با شاخه ای گل سرخ در دست هات
از راه برسی و ...!
نه،
عین روز روشن است،
تو رفته ای بازنگردی
و من
مانده ام پشت این همه کاغذسیاه
تا هر لحظه
به اتفاق خاصی که قرار نیست بیفتد
فکر کنم!
ادامه مطلب...
خدایا! کسی را که قسمت دیگری است سر راهم قرار نده ، که دلتنگی هایش برای من باشد و روز های خوشش برای دیگری..
همیشه میگفت بالا را نگاه کن...
میگفت نگاهم کن...
نمیتوانستم...
حیا و خجالت نمیگذاشت... عاشقش هم نبودم...
تا عاشقش شدم،بالا را نگاه کردم...
می خواستم نگاهش کنم...آنقدر نگاهش کنم تا سوی چشمانم کم شود،
اما هرچه گشتم پیدایش نکردم...
نبود...
نگاه دیگری قلبش را دزدیده بود...نگاهی که دریده بود و بی حیا...
و دلم شکست...بد شکست...
اینجا برای نگه داشتن آدم ها باید دریده بود...
باید دریده نگریست...تا بمانند..!
من چرا
تو چرا
تا به اینجا رسیدیم به هم
من وتو اینجا چرا
یکی با تو ... یکی بی من
من تنها
تو شیدا
میخواهمت ای آب خنک
آتش گرفته این دلم
صحرای ترک خورده نگاه من
محتاج توست
باران ببار...
ببار تا سبز شوم...
تا کی تو، "تو" باشی
و من تو را
مفرد ِ مذکر ِ غایب بنامم!!؟
ای بهترین مخاطب خاص !
می کوشم
غمهایم را غرق کنم
اما بی شرف ها
یاد گرفته اند شنا کنند
خدایا!!
خودمونیم!این ضربه هایی که من میخورم چند امتیازیه؟؟
شیشه ای مشکند… یک نفر می پرسد که چرا شیشه شکست؟
یک نفر می گوید: شاید رفع بلاست،
دیگری می گوید: شیشه را باد شکست؟
دل من سخت شکست. هیچ کس هیچ نگفت.
از خودم می پرسم: ارزش قلب من ازشیشه یک پنجره هم کمتر بود؟
خطا ازمن است می دانم. ازمن که سالهاست گفته ام *ایاک نعبد* اما به دیگران هم دل سپرده ام . از من که سالهاست گفته ام *ایاک نستعین* اما به دیگران هم تکیه کرده ام . اما رهایم نکن …. بیش ازهمیشه دلتنگتم …. به اندازه ی تمام روز های نبودنم ….. ...
شب که از راه میرسه غربتم باهاش میاد
تویه کوچه های شب باز صدای پاش میاد
من غمای کهنه مو ور می دارم
که توی میخونه ها جا بزارم
میبینم یکی میاد از میخونه
زیر لب مستونه آواز می خونه
بارالها این دلم ماتم گرفت
شهر تبریزو اهر را غم گرفت
عده ای در زیرِ آوار ِ بلا
جان خود را کرده تسلیم ِ خدا
همیشــه نمـی شود زد به بـی خیـالـی و گفـــت :
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم ...
یک وقـــت هــایــی !
شایــد حتــی برای ساعتــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...
... دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد ! که عاشقانه دوسش داری ... !!!
عادت میکنم به داشتن چیزی وسپس به نداشتنش به بودن کسی و سپس به نبودنش تنها عادت میکنم.....اما فراموش نه.
چشمــــــــــــــــــــــاش
.
.
مثل آسمون میمونه
♥ لایک کن به سـلـامـتـی پـدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم، ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...! ♥
عشق در قالب الفاظ نبود ،
ما به یک حرف تمامش کردیم.
شربتی را که به هر درد دواست،
نچشیدیم و حرامش کردیم....!
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه بدون اینکه بخوای بزور بهش حالی کنی ..
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه
گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش میخوردند
زمستان تمام شد و کلاغ مرد!
اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:
آخی خوب شد مرد, راحت شدیم از این غذای تکراری!
این است واقعیت تلخ روزگار ما..!
خیـــــــــلی حرف است
که تو هــر روز در گلویت
خاری کُشنده احساس کنی !
برای کسی که
بدانی
حتی یک بار در عمرش
به خاطرِ تو بغــض هم نکرده است ... !
حتــــی....
کفش هم اگر تنگ باشد . . .
زخــــم مـی کند
وای به حال دل
خدایا...
ان که درتنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت
تودرتنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار.
تنهایی دوستی هست
که هیچ وقت خیانت نمی کند !!!
نمی توانم دلسوزی کنم
برای کودکانی که مرد زاییده می شوند